نظرتون چیه!؟ دانلود انیمیشن Cinderella the Cat 2017 امتیاز: 7.1 از 10 نام انیمیشن: Cinderella the Cat سال انتشار: 2017 ژانر: هیجان انگیز زبان: ایتالیایی زیرنویس : ندارد مدت زمان: 88 دقیقهحجم: 700 مگابایتکیفیت: 720p فرمت: MKV داستان این انیمیشن از این قرار است که سیندرلا در کودکی در جریان یک اتفاق پدر و مادر خود را از دست میدهد و پشت این اتفاق افراد ظالمی وجود دارند. سیندرلا در تلاش است که از نقشه های نامادری و خواهرخوانده هایش در امان بماند تا اینکه … لینک دانلود: اگر از این فایل استفاده کردید لطفا به آن رأی دهید! دانلود با لینک مستقیم اطلاعات فایل: حجم فایل: 700 مگابایت , ...ادامه مطلب
نظرتون چیه!؟ دانلود مستند Kedi 2016 امتیاز: 7.7 از 10 نام مستند: Kedi سال انتشار: 2016 ژانر: مستند زبان: دوبله فارسی + ترکی زیرنویس فارسی: ندارد مدت زمان: 79 دقیقهحجم: 1.18 گیگابایت کیفیت: 720p فرمت: MKV در این مستند زیبا، به طور کامل به بررسی گربه ها پرداخته میشود … A profile of an ancient city and its unique people, seen through the eyes of the most mysterious and beloved animal humans have ever known, the Cat. لینک دانلود: اگر از این فایل استفاده کردید لطفا به آن رأی دهید! دانلود با لینک مستقیم دانلود صوت دوبله با لینک مستقیم , ...ادامه مطلب
نام : گربه سیاهنویسنده:ادگار آلن پوحجم:۰٫۰۸ مگابایتصفحات:۵فرمت:pdfزبان: فارسیتوضیحات:گربه سیاه نام داستان کوتاهی از نویسنده آمریکایی ادگار آلن پو است. در ۱۹ اگوست ۱۸۴۳ این داستان برای اولین بار توسط انتشارات “Saturday Evening Post” چاپ شد. ای داستان از لحاظ شخص تعریفکننده و حالت روانی راوی، با کتاب قلب رازگو پو مقایسه میشود. در هردوی این داستانها، قاتل (راوی) جسد قربانی را در جای بسیار خوبی مخفی میکند و احساس آسودگی خاطر میکند؛ در حالی که به طوری ناگهانی و توسط عاملی غیر منتظره که به خاطر کار خودش به وجود آمده است، رازش برملا میشود.راوی بینام از بچگی فرد خشنی نبوده. او تعریف میکند که در نوجوانی و جوانی به حیوانات علاقه داشته و این علاقه اش تا زمانی که ازدواج میکند ادامه پیدا کرده. خوشبختانه، همسر وی نیز به حیوانات اهلی علاقهمند بوده و طولی نمیکشد که خانه آنها پر از حیوانات مختلف میشود. این طور که راوی میگوید، گربه سیاه بزرگی به نام «پلوتو» حیوان محبوب اوست.با گذشت زمان از سالروز ازدواج آنها، راوی کمکم تبدیل به فردی الکلی میشود و شروع به دست زدن به کارهای پلید میکند. شبی وقتی به خانه میاید متوجه میشود که گربه دارد به او نگاه میکند، با این که گربه به او آزاری نرسانده، او آن را برمیدارد و با چاقو یکی از چشمهایش را از کاسه در میآورد. دلیل این کار را وی چنین توصیف کرده است: «میدانستم که او مرا دوست دارد، ولی میخواستم به او صدمه بزنم». روز بعد وی از کار خود پشیمان میشود ولی راه بازگشتی نیست. از آن پس، گربه همیشه او را آزار میدهد. یک روز وقتی به خانه برمیگردد، کنترل خود را از دست داده، و گربه را از درختی آویزان میکند و دار میزند؛ سپس جسد آن را مخفی میکند.شب بعد، به طرز عجیبی، خانهٔ آنها در آتش میسوزد. یک روز، وقتی او و همسرش به زیرزمین میروند تا مقداری هیزم جمع کنند، ناگهان از همسرش متنفر شده و اورا با تبری به قتل میرساند. سپس جسد او را در پشت الوارهای زیرزمین مخفی میکند. مردم متوجه ناپدید شدن وی میشوند، و طولی نمیکشد که پلیس برای جستجو به خانه وی میاید؛ ولی راوی آنها را با خونسردی میپذیرد زیرا اطمینان دارد آنها چیزی پیدا نخواهند کرد؛ و همینطور هم میشود، ولی در لحظهٔ آخر که پلیسها گشتن زیرزمین را نیز تمام کرده و قصد بر ترک خانه م, ...ادامه مطلب
نام : گربه سیاهنویسنده:ادگار آلن پوحجم:۰٫۰۸ مگابایتصفحات:۵فرمت:pdfزبان: فارسیتوضیحات:گربه سیاه نام داستان کوتاهی از نویسنده آمریکایی ادگار آلن پو است. در ۱۹ اگوست ۱۸۴۳ این داستان برای اولین بار توسط انتشارات “Saturday Evening Post” چاپ شد. ای داستان از لحاظ شخص تعریفکننده و حالت روانی راوی، با کتاب قلب رازگو پو مقایسه میشود. در هردوی این داستانها، قاتل (راوی) جسد قربانی را در جای بسیار خوبی مخفی میکند و احساس آسودگی خاطر میکند؛ در حالی که به طوری ناگهانی و توسط عاملی غیر منتظره که به خاطر کار خودش به وجود آمده است، رازش برملا میشود.راوی بینام از بچگی فرد خشنی نبوده. او تعریف میکند که در نوجوانی و جوانی به حیوانات علاقه داشته و این علاقه اش تا زمانی که ازدواج میکند ادامه پیدا کرده. خوشبختانه، همسر وی نیز به حیوانات اهلی علاقهمند بوده و طولی نمیکشد که خانه آنها پر از حیوانات مختلف میشود. این طور که راوی میگوید، گربه سیاه بزرگی به نام «پلوتو» حیوان محبوب اوست.با گذشت زمان از سالروز ازدواج آنها، راوی کمکم تبدیل به فردی الکلی میشود و شروع به دست زدن به کارهای پلید میکند. شبی وقتی به خانه میاید متوجه میشود که گربه دارد به او نگاه میکند، با این که گربه به او آزاری نرسانده، او آن را برمیدارد و با چاقو یکی از چشمهایش را از کاسه در میآورد. دلیل این کار را وی چنین توصیف کرده است: «میدانستم که او مرا دوست دارد، ولی میخواستم به او صدمه بزنم». روز بعد وی از کار خود پشیمان میشود ولی راه بازگشتی نیست. از آن پس، گربه همیشه او را آزار میدهد. یک روز وقتی به خانه برمیگردد، کنترل خود را از دست داده، و گربه را از درختی آویزان میکند و دار میزند؛ سپس جسد آن را مخفی میکند.شب بعد، به طرز عجیبی، خانهٔ آنها در آتش میسوزد. یک روز، وقتی او و همسرش به زیرزمین میروند تا مقداری هیزم جمع کنند، ناگهان از همسرش متنفر شده و اورا با تبری به قتل میرساند. سپس جسد او را در پشت الوارهای زیرزمین مخفی میکند. مردم متوجه ناپدید شدن وی میشوند، و طولی نمیکشد که پلیس برای جستجو به خانه وی میاید؛ ولی راوی آنها را با خونسردی میپذیرد زیرا اطمینان دارد آنها چیزی پیدا نخواهند کرد؛ و همینطور هم میشود، ولی در لحظهٔ آخر که پلیسها گشتن زیرزمین را نیز تمام کرده و قصد بر ترک خانه م, ...ادامه مطلب
نام : گربه ی چکمه پوشنویسنده: شارل پروحجم: ۲٫۴۴ مگابایتصفحات:۱۹فرمت:pdfزبان: فارسیتوضیحات: ماجرا از زمانی شروع میشود که بچه گربهای سرراهی توسط مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست شهر سنت ریکاردو پیدا شده و بزرگ میشود. این بچه گربه در این مرکز با یک تخم مرغ به نام هامتی الکساندر دامتی آشنا میشود و با یکدیگر پیمان برادری میبندند. از همان کودکی آن دو در جستجوی لوبیای سحرآمیز بودند و برای به دست آوردن آن دست به هر کاری از جمله سرقتهای کوچک و سرانجام بزهکاری میزدند. بارها توسط فرمانده نگهبانان شهر دستگیر شدند ولی به علت کم سن و سال بودن آزاد میشدند. درطی حادثهای گربه جان مادر فرمانده را نجات میدهد و به عنوان قهرمان شهر از دست فرمانده مدال و از دست نامادری اش یک جفت چکمه چرمی جایزه میگیرد. از آن به بعد به عنوان گربهٔ چکمه پوش شناخته میشود؛ ولی سرنوشت هامتی چیز دیگری است. او بارها دستگیر میشود و به زندان میافتد. یک بار با پادرمیانی گربهٔ چکمه پوش از زندان آزاد میشود ولی تخم مرغ طی دسیسهای از گربه برای اجرای نقشه سرقت از بانک سنت ریکاردو سوءاستفاده میکند. بعداز آن است که گربه به عنوان متهم تحت تعقیب قرار میگیرد و تمام افتخارهای قبلی خود را ازدست میدهد. بعداز گذشت ۷ سال که معادل ۳۵ سال گربهای است! گربه به صورت مخفیانه به زادگاهش بازمی گردد و متوجه میشود که لوبیاهای سحرآمیز در تصرف زوجی به نام جک و جیل است. درطی اقدام برای ربایش دانههای لوبیای سحرآمیز، با گربه مادهای به نام کیتی پنجه طلا آشنا میشود و همراه با هامتی تخم مرغ موفق به ربودن دانههای لوبیا و کاشت آنها در مکان مورد نظر میشوند. ساقههای لوبیا به سرعت رشد کرده و از ابرها میگذرند و این سه را با خود به بالای ابرها میبرند. در آنجا به قصر غولها وارد میشوند و با نگهبان تخمهای طلا (سایه مرگ) که یک غاز ماده بسیار بزرگ است برخورد میکنند. جوجه غاز کوچکی را میبینند که تخم طلا میگذارد. جوجه را با خود برداشته و فرار میکنند. از ساقه لوبیا پایین میپرند و آن را قطع میکنند ولی سایه مرگ بدنبال آنان میآید. هامتی به میان اهالی سنت ریکاردو رفته با توزیع طلای مجانی بین اهالی برای خود کسب محبوبیت میکند و سبب میشود گربه بدام ماموران بیفتد. در زندان گربه با پیرمردی ریش سپید هم سلول میشود و از او میشنود که , ...ادامه مطلب